بعضی وقت ها ، بعضی چیزها را می خواهیم، فقط برای اینکه جگرمان حال بیاید ، بدون در نظر گرفتن منافع خودمان حتی...
بعضی وقت ها ، آنقدر تخم یاس را می کاریم و آب و کود می دهیم، که به سرعت ریشه می دواند و همه جا را می گیرد، وجود خودمان را حتی...
بعضی وقت ها، یادمان می رود که جنگ بر سر چه بود، فقط می دانیم که ته ِ وجودمان یک نفرت هایی بود و آن روحیه ی جنگ طلبی در اعماق وجودمان حتی...
بعضی وقت ها، یادمان می رود که طرف مقابل هم از خودمان است، خودمان هم از اوییم حتی...
بعضی وقت ها، شاخص را هم گم می کنیم، ولی زبانمان ادعایش را کماکان دارد حتی...
بعضی وقت ها، جنگ بر سرِ حرف من درست است و حرفِ تو غلط، آنقدر ادامه می یابد که یادمان می رود که آرمانهایمان مشترک است حتی...
بعضی وقت ها ، خیلی با دیگران نامهربان میشویم، با خودمان حتی...
بعضی وقت ها، آنقدر غرق خودمان می شویم که نمی فهمیم او نیز همان را می گوید که من می گویم، شاید هم بهترش را حتی...
بعضی وقت ها و بیشتر وقت ها حتی...
کلمات کلیدی: